جذابیت کلاس درس و جلوگیری از خستگی معلم و دانش آموزان
هر معلمی با بالا رفتن تجربه اش پی خواهد برد که باید به برخی کارهای ضروری در کلاس درس توجه
نماید ، بعضی اعمال را نباید انجام دهد، و خود را در کلاس برای دقایقی به جای شاگردان فرض نماید .
تجربه نشان داده معلمانی که در کلاس درس فعالیت و تحرک بیشتری داشته ، به شغل خود علاقه و عشق می
ورزند ، هدف های متنوعی دارند ، درگیری ها و جنگ اعصاب کمتری داشته باشند ، دیر تر از دیگران
فرسوده و شکسته خواهند شد و همیشه به عنوان فردی شاداب و با نشاط و موفق در شغل خود نزد دیگران
شناخته شده اند . در زیر به صورت خلاصه ، کارهایی که معمولا" در کلاس درس باعث حلب توجه دانش
آموزان ، علاقمندی به درس و معلم و نشاط آنان میشود و برگفته از تجارب شخصی است ، ذکر می گردد .
ادامه مطلب
برچسب ها: جذاب نمودن کلاس درس، آموزش معلمان، گروه های درسی، هنر معلمی، baharestan2، gbaharestan2، baharestan-2،
آب را گِل نکُنید شاید از دور علمدارِ حسین
برچسب ها: اشعار عاشورایی، ادبیات عاشورا، ادبیات محرم،
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گرخوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین
پرورده ی کنار رسول خدا، حسین
کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار به رو زار می گریست
خون می گذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابیبه غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردندکوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب ومی مکند
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمه ی سلطان کربلا
آن دم فلک بر آتش غیرت سپند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلندشد
کاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی
وین خرگه بلند ستون بیستون شدی
کاش آن زمان درآمدی از کوه تا به کوه
سیل سیه که روی زمین قیرگون شدی
کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهل بیت
یک شعله ی برق خرمن گردون دون شدی
کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان
سیماب وار گوی زمین بی سکون شدی
کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی
کاش آن زمانکه کشتی آل نبی شکست
عالم تمام غرقه دریای خون شدی
آن انتقام گر نفتادی به روزحشر
با این عمل معامله ی دهر چون شدی
آل نبی چو دست تظلم برآورند
ارکان عرش را به تلاطم درآورند
بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا به سلسله ی انبیا زدند
نوبت به اولیا چو رسید آسمان طپید
زان ضربتی که بر سر شیرخدا زدند
آن در که جبرئیل امین بود خادمش
اهل ستم به پهلوی خیرالنسا زدند
بس آتشی ز اخگر الماس ریزه ها
افروختند و در حسن مجتبی زدند
وآنگه سرادقی که ملک مجرمش نبود
کندند از مدینه و در کربلا زدند
وز تیشه ی ستیزه درآن دشت کوفیان
بس نخل ها ز گلشن آل عبا زدند
پس ضربتی کزان جگر مصطفی درید
بر حلق تشنه ی خلف مرتضی زدند
اهل حرم دریده گریبان، گشوده مو
فریاد بر در ِ حرم کبریا زدند
روح الامین نهاده به زانو سر حجاب
تاریک شد ز دیدن آن چشم آفتاب
چون خون ز حلق تشنه ی او بر زمین رسید
جوش از زمین به ذروه عرش برین رسید
نزدیک شد که خانه ی ایمان شود خراب
از بس شکست ها که به ارکان دین رسید
نخل بلند او چو خسان بر زمین زدند
طوفان به آسمان ز غبار زمین رسید
باد آن غبار چون به مزار نبی رساند
گرد از مدینه بر فلک هفتمین رسید
یکباره جامه در خم گردون به نیل زد
چون این خبر به عیسی گردون نشین رسید
پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش
از انبیا به حضرت روح الامین رسید
کرد این خیال وهم غلط کار کان غبار
تا دامن جلال جهان آفرین رسید
هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال
او در دلست و هیچ دلی نیست بی ملال
ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند
یک باره بر جریده ی رحمت قلم زنند
ترسم کزین گناه شفیعان روز حشر
دارند شرم کز گنه خلق دم زنند
دست عتاب حق به در آید ز آستین
چون اهل بیت دست در اهل ستم زنند
آه از دمی که باکفن خون چکان ز خاک
آل علی چو شعله ی آتش علم زنند
فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت
گلگون کفن به عرصه ی محشر قدم زنند
جمعی که زد به هم صفشان شور کربلا
در حشر صف زنان صف محشر به هم زنند
از صاحب حرم چه توقع کنند باز
آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند
پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سربرهنه برآمد ز کوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه
ابری به بارش آمد وبگریست زار زار
گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن
گفتی فتاد از حرکت چرخ بیقرار
عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر
افتاد در گمان که قیامت شدآشکار
آن خیمهای که گیسوی حورش طناب بود
شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار
جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل
گشتند بیعماری محمل شتر سوار
با آنکه سر زد آن عمل از امت نبی
روحالامین ز روح نبی گشت شرمسار
وانگه ز کوفه خیل الم رو به شام کرد
نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد
بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند
هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد
هرجا که بود آهویی از دشت پا کشید
هرجا که بود طایری از آشیان فتاد
شد وحشتی که شور قیامت به باد رفت
چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد
هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد
بر زخم های کاری تیغ و سنان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بی اختیار نعره ی هذا حسین زود
سر زد چنانکه آتش ازو در جهان فتاد
پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
این غرقه محیط شهادت که روی دشت
از موج خون او شده گلگون حسین توست
این خشک لب فتاده دور از لب فرات
کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه کم سپاه که باخیل اشگ و آه
خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین
شاه شهید ناشده مدفون حسین توست
چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد
وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد
کای مونس شکسته دلان حال ماببین
ما را غریب و بی کس و بی آشنا ببین
اولاد خویش را که شفیعان محشرند
در ورطه ی عقوبت اهل جفا ببین
در خلد بر حجاب دو کون آستین فشان
واندر جهان مصیبت ما بر ملا ببین
نی ورا چو ابر خروشان به کربلا
طغیان سیل فتنه و موج بلاببین
تن های کشتگان همه در خاک و خون نگر
سرهای سروران همه بر نیزه هاببین
آن سر که بود بر سر دوش نبی مدام
یک نیزه اش ز دوش مخالف جدا ببین
آن تن که بود پرورشش در کنار تو
غلطان به خاک معرکه ی کربلا ببین
یا بضعةالرسول ز ابن زیاد داد
کو خاک اهل بیت رسالت به باد داد
خاموش محتشم که دلسنگ آب شد
بنیاد صبر و خانه ی طاقت خراب شد
خاموش محتشم که ازین حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
خاموش محتشم که ازین شعر خون چکان
در دیده ی اشگ مستمعان خوناب شد
خاموش محتشم که ازین نظم گریه خیز
روی زمین به اشک جگرگون کباب شد
خاموش محتشم که فلک بس که خون گریست
دریا هزار مرتبه گلگون حباب شد
خاموش محتشم که بسوز تو آفتاب
از آه سرد ماتمیان ماهتاب شد
خاموش محتشم که ز ذکر غم حسین
جبریل را ز روی پیامبر حجاب شد
تا چرخ سفله بود خطایی چنین نکرد
بر هیچ آفریده جفایی چنین نکرد
ای چرخ غافلی که چه بیداد کرده ای
وز کین چه ها درین ستم آباد کرده ای
بر طعنت این بس است که با عترت رسول
بیداد کرده خصم و تو امداد کرده ای
ای زاده زیاد نکرده است هیچگه
نمرود این عمل که تو شداد کرده ای
کام یزید داده ای از کشتن حسین
بنگر که را به قتل که دلشاد کرده ای
بهر خسی که بار درخت شقاوتست
درباغ دین چه با گل و شمشاد کرده ای
با دشمنان دین نتوان کرد آن چه تو
با مصطفی و حیدر و اولاد کرده ای
حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن
آزرده اش به خنجر بیداد کرده ای
ترسم تو را دمی که به محشر برآورند
از آتش تو دود به محشردرآورند
برچسب ها: شعر محتشم کاشانی، اشعار عاشورایی، ماه محرم، باز این چه شورش است، متن کامل شعر محتشم کاشانی، گروههای آموزشی شهرستان بهارستان2،
ادبیات نمایشی
گونهای از ادبیات است که برای اجرا در صحنهٔ تئاتر یا مکان های دیگر تنظیم و نوشته شده باشد و نمایشنامه، فیلمنامه و تعزیه نامه و امثال اینها را در بر میگیرد.
در ایران اشکال کهن نمایش ریشه در مذهب داشت. کهنترین آنها مراسمی بود که در آنها مغها سرودهای اوستا را همراه با رقصهای دستهجمعی میخواندند. در ایران باستان نمایش وارههایی به مناسبت پیروزیها و سوکواری ها بر پا میشد از آن جمله کین سیاوش که برای سوکواری کشته شدن وی هر سال در نواحی شمال شرقی ایران اجرا میشد و تا سدهٔ چهارم رایج بود، و نیز کین ایرج، مویه زال، آیین جمشید و گریستن مغان پس از این نمایش وارهها در دورههای مختلف اشکال گوناگون نمایش در ایران پدید آمد که از آن میان میتوان به نمایش های کوسه برنشین پیش از اسلام و سپس پرده بازی و میرنوروزی عمرکشان و انواع نمایشهای سنتی مانند معرکهگیری، نقالی و روحوضی اشاره کرد که چون نمایشهایی عامیانه بود چندان نیازی به متن و نمایشنامهٔ مشخص نداشت. تنها گونهٔ نمایش های سنتی ایرانی که می توان نوشتاری برای آن جست تعزیهاست. تعزیه که از زمان معزالدوله دیلمی به صورت دسته ها و مراسم سوکواری اجرا می شد تا اواخر دورهٔ صفویه به شکل نهایی و امروزی خود دست یافت.
نمایش به شکل امروزی آن با ترجمهٔ نمایشنامه های غربی به ایران راه یافت که در این میان سهم آثار ترجمه شدهٔ مولیر نمایشنامهنویس فرانسوی بیش از دیگراناست. از اواسط دههٔ ۱۳۳۰ بر پایی سالنهای جدید نمایش و برگزاری جشنواره های تئاتر و توجه روشنفکران به ریشههای هنر بومی و ملی سبب رونق دوبارهٔ نمایشنامهنویسی شد. غلامحسین ساعدی با نام مستعار گوهرنژاد و بهرام بیضایی و اکبر رادی و اسماعیل خلج از برجسته ترین نمایشنامهنویسان معاصر به شمار میروند.[۱]
برچسب ها: ادبیات نمایشی، تعزیه، عزاداری، سوگواری محرم، نمایش عاشورا و تاسوعا و کربلا،
برچسب ها: سوالات استاندارد، بانک سوال، طراحی سوال استاندارد، گروه های آموزشی، کارشناسی تکنولوزی و کروه های اموزشی، زبان فارسی و ادبیات،
و فواید آن مطالبی را جستجو کردم،
امیدوارم کاربردی باشد.
برای دانلود اینجا کلیک نمایید...

برچسب ها: مدیریت پوشه کار، متوسطه 1 و 2، دبیرستان، گروه های آموزشی ناحیه 2بهارستان،
وجود سلنیم (Se) در خون مادر از ورود سم به بدن جنین جلوگیری میکند.
محققان فنلاندی در دانشگاه کیوپیو ، با
بررسی نمونههای خون زنان باردار به این نتیجه رسیدهاند که ماده سلنیم
موجود در خون آنان ، در حفاظت از جنین در برابر فلزات سمی سنگین ،
مثل کادمیم که در دود سیگار یافت میشود، موثر است. این محققان در
آزمایشهای خود مشاهده کردند که مقدار سلنیم موجود در بند ناف که مستقیما به
بدن جنین وارد میشود، بیش از میزان این ماده در بدن خود زنان باردار است و
با بالا رفتن میزان یک ماده سمی نظیر کادمیم در بند ناف ، بر میزان سلنیم
نیز افزوده میشود.
این امر حکایت از آن دارد که بندناف
، سلنیم بیشتری را از بدن مادر جذب میکند، تا کادمیمی را که در آستانه
ورود به بدن جنین است، پاک کند. محققان فنلاندی در مطالعه روی زنان حامله
در استونی مشاهده کردهاند، آن دسته از خانمهای بارداری که در غذای مصرفی
آنها ، مقدار سلنیم کمتر از حد متعارف است، در ماههای آخر بارداری تراز این
ماده در خونشان تا حدود 15 درصد افت میکند.
برچسب ها: شیمی، مندلیف، عنصر، جدول، کارشناس گروه های اموزشی، بهارستان2، sgkdl،
جرج جرداق (دانشمند و ادیب مسیحی)
وقتی یزید، مردم را تشویق به قتل امام حسین(ع) و مأمور به خونریزی میکرد، آنها میگفتند: چه مبلغی به ما میدهی؟ امّا انصار حسین(ع) به او گفتند: ما با تو هستیم و اگر هفتاد بار کشته شویم، باز میخواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم.
آنتون بارا (اندیشمند مسیحی)
اگر حسین از آنِ ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر میافراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا میکردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیّت فرا میخواندیم
املاس توندون (رئیس سابق کنگره ملّی هندوستان)
این فداکاریهای عالی از قبیل شهادت امام حسین(ع)، سطح فکر آدمی را ارتقاء بخشیده، و شایسته است خاطره آن همیشه باقی بماند و یادآوری شود.
فردریک جِمس
درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا، اصول ابدی عدالت و ترحم و محبّت وجود دارد که تغییرناپذیرند و همچنین میرساند که هر گاه کسی برای این صفات مقاومت کند و در راه آن پافشاری کند، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.
بنت الشاطی (نویسنده معروف مصری)
زینب، خواهر حسینبن علی، لذّت پیروزی را در کام ابن زیاد و بنیامیّه خراب کرد و در جام پیروزی آنان قطرات زهر ریخت. در همه حوادث سیاسی پس از عاشورا همچون قیام مختار و عبدالله بن زبیر و سقوط دولت امویّان و برپایی حکومت عباسیّان و ریشه دواندن مذهب تشیّع، زینب ـ قهرمان کربلا ـ نقش برانگیزاننده داشت.
عباس محمود عقّاد (نویسنده و ادیب مصری):
جنبش حسین، یکی از بینظیرترین جنبشهای تاریخی است که تاکنون در زمینه دعوتهای دینی یا نهضتهای سیاسی پایدار گشته است... دولت اموی پس از این جنبش، به قدر عمر یک انسان طبیعی، دوام نیاورد و از شهادت حسین تا انقراض آنان بیش از شصت و اندی سال نگذشت.
چارلز دیکنز (نویسنده معروف انگلیسی)
اگر منظور حسین، جنگ در راه خواستههای دنیایی بود، من نمیفهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم میکند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد
محمد علی جناح (رهبر بزرگ پاکستان)
هیچ نمونهای از شجاعت بهتر از این که حسین از لحاظ فداکاری و شهامت نشان داد، در عالم پیدا نمیشود. به عقیده من، تمام مسلمانان باید از این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربانی کرد، پیروی کنند
.ل. م. بوید
در طول قرون، افراد بشر همیشه جرأت و پردلی، عظمت روح و بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشتهاند و به خاطر همینهاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمیشود. و این بود عظمت امام حسین و من مسرورم که با کسانی که این فداکاری عظیم را از جان و دل ثنا میگویند، شرکت کردهام، هر چند که 1300 سال از آن تاریخ گذشته است.
مهاتما گاندی (رهبر بزرگ هندوستان)
من زندگی امام حسین، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خواندهام و توجّه کافی به صفحات کربلا کردهام. بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از امام حسین پیروی کند.
توماس کارلایل (دانشمند انگلیسی)
بهترین درسی که از تراژدی کربلا میگیریم، این است که حسین و یارانش به خدا ایمان استوار داشتند.
آنها با عمل خود روشن کردند که تفوّق عددی در جایی که حق و باطل روبهرو میشوند، اهمیّت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیّتی که داشت، باعث شگفتی من است.
توماس ماساریک
اگر چه کشیشان ما هم از ذکر مصایب حضرت مسیح، مردم را متأثّر میسازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین یافت میشود، در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصایب مسیح در برابر مصایب حسین، پر کاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.
ادوارد براون (پروفسور)
حتی غیر مسلمانان نیز نمیتوانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی تحت لوای آن انجام گرفت، انکار کنند.
واشنگتن ایرونیگ (تاریخنگار آمریکایی)
در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگهای تفتیده عراق، روح حسین فنا ناپذیر است.
ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من، ای حسین
موریس دوکبرا
اگر مورّخان ما حقیقت روز عاشورا را میدانستند و درک میکردند که عاشورا چه روزی است، این عزاداری را مجنونانه نمیپنداشتند؛ زیرا پیروان حسین به واسطه عزاداری حسین میدانند که پستی و زیر دستی و استعمار و استثمار را نباید قبول کنند و شعار پیشرو و آقای آنها تن به ظلم و ستم ندادن بود.
بروکلمان کارل (خاورشناس و پژوهشگر آلمانی)
شهادت حسین علاوه بر نتایج و اثرات سیاسی، موجب تحکیم و اشاعه مذهب شیعه گردید و این مذهب، مرکز و مظهر تمایلات ضدّ غرب شد.
برچسب ها: اندیشمندان، دانشمندان، امام حسین (ع)، گروه های آموزشی، ترویج مکتب فکر عاشورا،
چكیده
تاریخ بشر سرشار از حوادث خونبار و حماسههای شكوهمند انسانی است. بعضی از این حوادث بزرگ و كوچك برخی مرزهای جغرافیایی، ملی، قومی و نژادی و ... را در نوردیده و ویژگی جهانی یافتهاند به طوری كه دانشوران و حقیقتجویان و محققان از كیشها و آیینهای متعدد را مجذوب خویش ساخته و آنان را به خضوع و كرنش در برابرش واداشته و رنگ جاودانگی به آن داده است.
در بلندای این حماسههای ماندگار جهانی خورشید فروزان عاشورا و كربلا پرتوهای حیات بخش خود را بر همه نسلها و در همه عصرها و بر پهنه تاریخ میگستراند و هر روز كه میگذرد ابعاد تازهای از قیام آن پیشوای ازاده جلوهگر میشود و هر چه انسانها به ضرورت معنویت و عدالتخواهی و ستمستیزی پی میبرند، با عمق و محتوای آن بیشتر اشنا میشوند.
اگر ویژگی حماسه ایجاد شور در شنوندگان باشد، حماسه حسینی هم شور ایجاد كرده است و هم شعور. هم اندیشه را به جنبش در آورده است و هم احساسات را، هم افراد را به حركت در آورده است و هم ملتها و امتها را. زیرا در حوادثی كه به شهادت تاریخ، حمایتگران حق در مقابل حمایتگران باطل قرار گرفتهاند، انرژیهای گوناگونی نهفته است كه هر كجا «آدم» با وصف انسانیت موجود باشد هیجانی مقدس درون او را خواهد شوراند و حادثه كربلا اینچنین است.
با توجه به این كه بسیاری از پیروان مذاهب و ادیان مختلف مخصوصاً اندیشمندان و فرهیختگان آنان شیفتگی و علاقهمندی خود را به سرور آزادگان حسین بن علی (ع) در بیانات و نوشتههای ارزشمند خود اعلام كردهاند و برخی از مصلحان جهـان نیز از حـركت و قیـام حضـرت ابیعبدالله (ع)
الهام گرفتهاند در این مختصر كوشیدهایم رمز این دلدادگی و شیوایی را بیابیم و از این رهگذر به بیان نمونههای والایی از ارزشهای انسانی مانند كرامت و عزت انسان، آزادگی، گذشت و ... از فرمایشان و رفتار آن امام همام پرداختهایم كه خود یكی از دلایل عشق انسانیت به ساحت مقدس سیدالشهداء (ع) و یاران فداركاش میباشد.
واژههای كلیدی: امام حسین (ع)، ارزشهای انسانی، كرامت، آزادی، گذشت، شجاعت.
اصل مقاله
امام حسین (ع) وارث انبیاء عظام الهی و مجمع فضائل بیشمار اهل بیت و عصمت و طهارت است او وارث همه ویژگیها و اوصاف متعالی جدش رسول خدا (ص) و پدرش امام علی بن ابیطالب (ع) و مادر مكرمهاش صدیقه طاهره (س) است.
او پاره تن پیامبر، و چراغ هدایت و كشتی نجات و سرور جوانان اهل بهشت و محبوب زمین و آسمان است، هر چند زمینیان قادر به درك مقام و عظمت وی نباشند كه رسول گرامی اسلام فرمودند:
«والذی بعثنی بالحق نبیاً ان الحسین بن علی (ع) فی السماء اكبر منه فی الارض» (سوگند به خدایی كه مرا به حق به پیامبری برانگیخت به درستی كه شأن حسین بن علی (ع) در آسمان بزرگتر از زمین است.) (محسنزاده، 1379، ص 38)
به آیات و روایت بیشماری میتوان در بیان فضائل آن حضرت اشاره نمود اما در این مقال برآنیم كه نه از منظر مذهب و دین بلكه از زاویه انسانیت و ارزشهای انسانی فضائل آن حضرت و ویژتگیهای قیامش را به نظاره بنشینیم.
قطعاً ایمان، یقین، تقوا و خلوص آن حضرت فوق درك و تصور انسان میباشد و در بالاترین درجه از درجات تسلیم و رضا در برابر حق و در رفیعترین مرحله خشنودی از خدا مقیم است اما در عین حال او از صفات و فضیلتهای عالی انسانی به آن مقدار دارد كه وی را برای ابد شایسته نفوذ در دلها و حكومت بر قلبها نماید.
حسین (ع) را شیفتگان كمالش از مسلمان، مسیحی، هندو و ... هر یك به تناسب دیدگاههای متفاوت و نیازهای متنوع هر زمان به گونهای ستوده و توصیف كردهاند زیرا كاری را كه او با قیام و شهادتش انجام داد بشریت را به هدف اعلای حیات معقول رهنمون شد و به ارزشهای انسانی حیات بخشید بنابراین طبیعی است كه انسانها را قطع نظر از نوع اندیشه، تفكر و اعتقاد و سایر مختصات به دنبال خود بكشاند و مجذوبشان نماید.
و این حسین (ع) است كه در مرتفعترین قله فداكاری در راه حق و حقیقت با قامتی راست و با جدیترین قیافه ایستاده و با رساترین صدا همه افراد بیشر را مخاطب قرار داده و فریاد میزند:
«ای انسانها! برای زندگی معنایی والاتر وجود دارد كه قرار گرفتن در شعاع جذابیت كمال است. و برای مرگ نیز حقیقتی عالیتر وجود دارد كه ورود در حوزه جاذبیت كمال میباشد.» زندگی به این معنا، همان «حیات طیبه» است كه آزادی و عزت و شرف و علم و عدل و صدق و صفا و كمالجویی از مختصات آن است. (جعفری، 1381، ص 15)
هر قطرهای از اقیانوس عاشورا یك شعور ناب قوی، و یك محتوای ژرف غنی و یك مكتب آموزنده انسانی، و یك ترتیل خونبار آیات قرآنی و یك سجده مترنم نورانی و یك سیال حیات آفرین اخلاقی و یك حماسه پویا در صیرورتهای بلند آهنگ بشری است ... . عاشورا وجدان بیدار بشریت است در اعماق غفلت قرنها و عصرها. (حكیمی، 1373، ص 79)
به همین جهت اندیشمندان غیر مسلمان را وادار به تحسین قیام انسانساز و عزت آفرین خود ساخته است كه ضمن نقل این اظهار نظرها و دلدادگیها به نمونهای از ارزشهای انسانی در قول و فعل آن امام بزرگوار كه موجد این وجد و شور و شعور بوده به طور گذرا اشاره میكنیم.
اظهار نظر اندیشمندان غیر مسلمان در مورد شخصیت قیام امام حسین (ع)
گیبون (مورخ مشهور انگلیسی):
«با آن كه مدتی از واقعه كربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم معذلك مشقات و مشكلاتی را كه حضرت حسین (ع) تحمل نموده احساسات سنگین دلترین خواننده را بر میانگیزد چندان كه یك نوع عطوفت و مهربانی نسبت به آن حضرت در خود مییابد.» (محسنزاده، احمد، 1379، ص 69)
پورشو تاملاس توندون (هندو)، (رئیس سابق كنگره ملی هندوستان):
«من اهمیت بر پا داشتن این خاطره بزرگ تاریخی را میدانم، این فداكاریهای عالی از قبیل شهادت امام حسین (ع) سطح فكر بشریت را ارتقاء بخشیده است و خاطر آن شایسته است همیشه باقی بماند و یادآوری شود.»(محسن زاده، 1379، ص 99)
ماربین آلمانی:
«پیروان وجدان اگر با نظر دقیق اوضاع و احوال آن دوره و پیشرفت مقاصد بنیامیه و وضع سلطنت و دشمنی و عداوت آنها را با حق و حقیقت بنگرند بدون تأمل تصدیق خواهند كرد كه حسین (ع) با قربانی كردن عزیزترین افراد خود و با اثبـات مظلـومیت و حقـانیت خـود بـه دنیـا درس فداكاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلند آوازه ساخت.» (محسنزاده، 1379، ص 130)
ادوارد براون (مستشرق معروف انگلیسی):
«آیا قلبی پیدا میشود كه وقتی درباره كربلا سخنی به گوش میرسد مالامال حزن و اندوه نگردد؟ حتی غیر مسلمانان هم نمیتوانند پاكی روح را كه این جنگ اسلامی را در بر داشت، انكار كنند.» (محسنزاده، 1379، ص 101)
گورت فریشلر میگوید:
«كشته شدن حسین مانند هر كشته شدن یك فاجعه بود، اما فاجعهای استثنایی. و بعد از چهارده قرن یك مورخ بیطرف، آن فاجعه را به شكل یك كوه طولانی و مرتفع میبیند كه فاجعه جنگهای دیگر در پشت آن پنهان است و به چشم نمیرسد.» (جعفری، 1381، ص 380)
... هنگامی كه گاندی از درون شبه قاره هند میگوید: «من مبارزه را از شهیدان عاشورا آموختم، (مجلّه الغریّ چاپ نجف، شماره ماه ربیعالاول 1381 هـ). و شیخ محمد مدنی از دامن اهرام مینویسند: «ما باید از یاد محرم سرمشق بگیریم». و شیخ عبدالله علایلی یكی از قلههای فرهنگ لبنان درباره یك شب عاشورا را كه در «قاهره» برگزار میگردد، كتاب سمعوُّ المعنی فی سموّ الذات را مینگارد و متفكر اصلاح طلبی از اعماق لاهور فریاد میزند:
رمز قرآن از حسین آموختم
زآتش او شعلهها اندوختم
تار ما از زخمهاش لرزان هنوز
تازه از تكبیر او ایمان هنوز (حكیمی، 1373 ص 87)
حالا باید دید امام حسین (ع) در آن مدت كوتاه ولی پرماجرا چگونه به انسانیت انسان ارزش داد و چه فضیلتهای فراموش شدهای را در برابر چشمان بیفروغ بشریت به تصویر كشیده است قطعاً نه تمام آنچه در روح بزرگ و متعالی وی جاری بود امكان بروز و ظهور داشت و نه همه آنچه كه ایشان از فضایل و مكارم انسانی از خود متجلی ساخت درك و نقل شد. اما به هر حال به مصداق:
آب دریا را اگر نتوان كشید هم به قدر تشنگی باید چشید
به نمونههایی از این ارزشها اشاره میشود:
آزادی (آزاد گذاشتن یاران خود در انتخاب راه حق)
امام حسین (ع) در قیام خونین عاشورا برای آزادی و آزادگی مبارزه میكرد و از آغاز حركت تا روز عاشورا همه جا روح آزادگی را تقویت میفرمود و در حساسترین لحظات روز عاشورا كه در محاصره كامل قرار داشت به آزادی و آزادگی یاران خود میاندیشید، آنان را در انتخاب، آزاد گذاشته بود و فرمود: «ایها الناس فمن كان منكم یصبر علی حدالسیف و طعن الأسنه فلیقم معنا و الا فلینصرف عنّا» (ای مردم! هر كدام از شما كه میتواند بر تیزی شمشیر و ضربات نیزهها صبر كند با ما قیام كند وگرنه از میان ما بیرون رود و خود را نجات دهد). (دشتی، 1381، ص 44)
حضرت سكینه دختر امام (ع) نقل میكند:
در بین راه كربلا، در یكی از شبها كه مهتاب به روشنی میتابید، از خیمه بانوان بیرون آمده به خیمه پدر و اصحاب او نزدیك شدم، دیدم پدرم در میان جمعیت ایستاده، خطاب به یاران و همراهان میفرماید:
«ای همراهان من! بدانید كه شما با من از دیارتان بیرون آمدید در حالی كه فكر میكردید من بسوی مردمی رهسپارم كه هم در زبان و هم در دل با من بیعت كردهاند. ولی الان ماجرا برعكس شده است چون كه شیطان بر آنان چیره گشته و یاد خدا را از خاطر آنان فراموش ساخته است. اكنون هدفی جز كشتن من و یارانم را ندارند یارانی كه همگام با من در تلاشند و از حریم اهلبیت دفاع میكنند. میترسم شما این حقیقت را ندانید و یا حیاء بورزید، حیله و نیرنگ از دیدگاه ما اهلبیت حرام است اكنون هر كس از شما همراهی با ما را خوش ندارد باز گردد، پوشش شب فراگیر است و راهها بیخطر، زمان گرما و حرارت هم نیست، هر كس با اختیار خویش با ما دوستی و همراهی كند البته در بهشت با ما خواهد بود و از غضب خدای رحمان نجات خواهد یافت.»(دشتی، 1381، ص 46) و (قمی، ج 1، ص 412)
امام سجاد (ع) میفرماید: در شب عاشورا، پدرم اصحاب و یاران و همراهان را در خیمهای جمعآوری كرد و خطاب به آنان فرمود: ای خاندان و شیعیان من، این شب را همچون شتری را هوار به حساب آرید و خود را نجات دهید كه آنان جز شخص مرا نخواهند و اگر مرا بكشند در فكر شماها نباشند، خدا شما را رحمت كند، نجات یابید بیعت را از شما برداشتم و پیمانی كه با من بستید نادیده پنداشتم. (جودكی، 1377، ص 74) و (دشتی، 1381، ص 4)
امام (ع) پس از شنیدن خبر شهادت مسلم و هانی و قیس و عبدالله بن یقطر كه برادر شیری آن حضرت بود در منزلگاه «زباله» به پا خاست و با صدای بلند سخن گفت: ... پس از ستایش پرورگار، همانا خبر دردناك كشته شدن مسلم بن عقیل و هانی بن عروه و عبدالله بن یقطر به ما رسید كه پیروان ما در كوفه ما را خوار كردند. هر كس از شما میخواهد باز گردد از طرف ما مورد نكوهش قرار نخواهد گرفت. (دشتی، 1381، ص 436) (به نقل از تاریخ طبری، ج 7، ص 294)
شخصی به نام «جون» كه در گذشته غلام ابوذر بود در سفر عاشورا همراه امام حسین (ع) به كربلا آمد اما آن حضرت به وی فرمود:
«انت فی اذن منی فانما تبعتنا طلبا للعافیه فلاتبتل بطریقینا» (ای جون من بیعت را از تو برداشتم و آزار گذاشتم زیرا توبه امیر عافیت و آسایش تا ایجا به همراه ما آمدهای و در راه ما خود را به ناراحتی و مصیبت مبتلا مگردان.)
یادآوری روح آزادگی به مهاجمان
در لحظههای خون رنگ غروب عاشورا كه پیكر خونین امام حسین (ع) در میان گودال قتلگاه بیرمق افتاده بود و خورشید ولایت در خون نشست، حرامیان درنده خوی آل ابیسفیان به سوی خیمههای امام یورش آوردند كه ناگاه صدای گریه كودكان به گوش امام رسید، امام (ع) بر روی زانوها برخاست و خطاب به آنان فرمود:
«ویحكم یا شیعه آل ابیسفیان ان لم یكن لكم دین و كنتم لاتخافون المعاد، فكونوا احراراً فی دنیاكم هذه و ارجعوا الی احسابكم ان كنتم عربا كما تزعمون» (وای بر شما ای پیروان آل ابوسفیان! اگر دین ندارید و شما از قیامت نمیترسید، پس در این دنیا آزاد مرد باشید به جای خود برگردید اگر خیال میكنید كه از قوم عرب هستید.) (دشتی، 1381، ص 52)
جوان مردی و بزرگواری
عنایت ویژه حضرت محمد (ص) و آغوش زهرا (س) و پرورش علی (ع) و شایستگیهای شخصی در حسین (ع) جمع شد و او را نمونـهای از بزرگـواری و فضیلت قـرار داد. (صدر، سیـدرضا، 1379، ص 72). شاهكاری انسان و مردمی از حسین دیده شد كه نظیرش را تاریخ بشر سراغ ندارد و در هیچ مكتبی به جز مكتب حسین (ع) نظیر ندارد. مانند داستان آب دادن به علیبن طعان محاربی كه از سپاهیان حر بوده و دهها نمونه دیگر ... (المقرم، 1423، 187)
... اگر كسی بگوید فهرست و مجموعه تمام ارزشهای تاریخ بشری از یك طرف و فهرست ضد ارزشهای بشری در طرف دیگر در آن مدت معین بروز كرده است جای تردید نیست. منتها زمان كم است و انسان خیال میكند كه حادثه، حادثه یك روز دو روز است. (جعفری، 1381، ص 505)
بزرگواری و كرامت
امام حسین (ع) در یكی از سخنرانیهای اخلاقی خود، برخی از ارزشهای اخلاقی را یادآوری فرمود تا مردم براساس آن ارزشهای زندگی فردی و اجتماعی خود را تنظیم كنند و نمونههایی از مكارم اخلاقی را به مردم معرفی فرموده و مردم را به آن ترغیب نمود:
«یا ایها الناس نافسوا فی المكارم و سارعوا فی المغانم و لاتحتسبوا بمعروف لم تعجلوا، و اكسبوا الحمد بالنُّجح ... فهما یكن لأحد عند احد صنیعه لـه رأی انه لا یقوم بشركها فالله لـه بمكافاته، فانه اجزل عطاء و اعظم اجراً.»
(ای مردم در بزرگواریها و مكارم اخلاقی با یكدیگر رقابت كنید و برای به دست آوردن سرمایههای سعادت شتاب كنید. كار خوبی را كه برای آن شتاب نكردید به حساب نیاورید، ستایش را با كمك كردن به دیگران به دست آورید ... اگر به كسی نیكی نمودید و آن شخص قدردانی نكرد نگران نباشید زیرا خداوند او را مجازات خواهد كرد و خداوند بهترین پاداش دهنده و بهترین هدیه دهنده است.) (دشتی، 1381، ص 82)
امام (ع) در ناحیه «ذوحسم» در مقابل سپاه حر فرمود:
«... أفبا لموت تخوفنی، هیهات طاش سهمك و خاب ظنك لست اخاف الموت، ان نفسی لأكبر من ذلك و همتی لأعلی من ان احمل الضیم خوفاً من الموت» (آیا با مرگ مرا میترسانید. تیر شما به خطا رفت و گمان شما دروغ است. من از مرگ نمیترسم. روح من بزرگتر و همتم بلنداتر از آن است كه ذلت را به خاطر ترس از مرگ تحمل كنم.) (المقرم، 1423، ص 188) (جودكی، 1377ن ص 58)
قال الامام الحسین (ع): «موت فی عزٍّ خیر من حیاه فی ذل» (مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است).
الموتُ خیرٌ من ركوب العار و العار اولی من دخول النار (دشتی، 1381، ص 554)
(مرگ بهتر از زیربار عار و ننگ رفتن است و عار و ننگ بهتر از ورود به آتش جهنم است)
بزرگواری حتی با دشمن
در آستانه محاصره اقتصادی در كربلا، شمر در مجلس ابنزیاد برخاست و گفت: فرزندان امالبنین از قبیله ما میباشند برای آنان امان نامهای تنظیم كن. ابنزیاد امان نامهای برای حضرت ابوالفضل العباس و عبدالله و جعفر و عثمان از فرزندان امالبنین نوشت. شمر آن را برداشته نزدیكی خیام اباعبدالله (ع) آمد و با صدای بلند فرزندان امالبنین را فرا خواند. اما كسی جواب او را نداد.
امام (ع) اظهار داشت: «اجیبوه و ان كان فاسقاً فانه من اخوالكم»
(جواب او را بدهید اگر چه فاسق است زیرا از قبیله مادر شما است) (قمی، ج 1، ص 410) (دشتی، 1381، ص 79)
عزّت
ریشه همه تباهگریها در ذلت نفس است از این رو بهترین راه برای اصلاح فرد و جامعه، عزت بخشی و عزت آفرینی است.
از امام هادی (ع) روایت شده: «من هانت علیه نفسه فلا تأمن شره»(دلشاد تهرانی، 1375، ص 6)
برترین مصداق نهضتی كه در ظاهر شكست خورد و عالمی را عزت بخشید نهضت حسین (ع) است. (همان، ص 14)
حماسه حسینی حماسه عزت انسانیت است. حسین بن علی قیمت كرامت را به بشریت تفهیم نمود. یعنی تمام كیهان به این عظمت یك طرف و شرافت و حیثیت و كرامت انسانی یك طرف. این درسی بود كه واقعاً حسین بن علی (ع) در این حادثه به بشریت داد. شما حداقل در این حادثه دهها و شاید صدها درس میتوانید بخوانید. (جعفری، 1381، ص 506) در روز عاشورا، آن هنگام كه دو سپاه رویاروی یكدیگر قرار گرفتند و سپاه «عمر سعد» از هر طرف حسینیان را محاصره كرد و خیمههای حسین (ع) را چون نگین انگشتری در میا خود گرفت، آن حضرت از میان سپاه خویش بیرون آمد و در برابر صفوف دشمن قرار گرفت و اینگونه عزت حسینی را یادآور شد و فرمود:
«الا و انَّ الدعی ابن الدعیّ قدركز (نی) بین اثنتین، بین السّله و الذّله و هیهات منا الذله، یأبی الله ذلك لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت و انوفٌ حمیه و نفوس ابیه من انْ نؤثر طاعه اللئام علی مصارع الكرام»
(آگاه باشید كه این فرومایه (ابنزیاد)، فرزند فرمایه، مرا میان دو راهی شمشیر و ذلت قرار داده است و هیات كه ما زیر بار ذلت رویم زیرا خداوند و پیامبرش و مؤمنان از این كه ما زیر بار ذلت رویم ابا دارند و دامنهای پاك مادران و انسانهای پاكدامن و مغزهای با غیرت و نفوس با شرافت روا نمیدارند كه اطاعت افراد لئیم و پست را بر قتلگاه انسانهای كریم و نیكمنمشان مقدم داریم.)
(قمی، ج 1، ص 421) (دلشاد تهرانی، 1375، ص 23) (سیدابن طاووس، اللهوف، ص 59)
وفای به عهد
این خصلت ارزشمند انسانی كه ریشه در كرامت نفس و بزرگواری روحی دارد در وجود امام در حد اعلای خود موج میزند زیرا حضرتش میفرمایند. «ان الكریم ینبغی لـه ان یُصدق قوله بالفعل» (انسان بزرگوار باید عملش گفتارش را تأیید كند) (دشتی، 1381، ص 77). و در فراز دیگری از فرمایشان گهربار خویش میفرمایند: «ان الحلم زینه و الوفاء مروءه» (همانا حلم و بردباری زینت انسان است و وفاداری مروت و مردانگی).(دشتی، 1381، ص 77)
و حتی آنگاه كه معاویه با امضاء قرارداد صلح تحمیلی بر عراق و شام حاكم شد از آن پس امام حسین (ع) نیز [پس از برادرش امام حسن (ع)] به صلح وفادار بود و هر گاه اشخاص یا گروههایی با امام حسین (ع) تماس میگرفتند و تلاش میكردند آن حضرت را بر ضد معاویه بشورانند پاسخ میداد: «انّ بینی و بین القوم موعداً اكره أن أخلفهم ...» (میان من و این قوم وعده و قراری است كه نمیخواهم از آن برگردم ...) (دشتی، 1381، ص 605)
شجاعت
شجاعت حضرت اباعبدالله (ع) حقیقتی بود كه دوست و دشمن به آن اعتراف داشتند و دهها نمونه و مثال آشكار برای آن مطرح میكردند از جمله:
1- جنگاوری و خطشكنی امام حسین (ع) در جنگ جمل
2- جنگاوری و خطشكنی امام حسین (ع) در جنگ صفین
3- جنگاوری و خطشكنی امام حسین (ع) در جنگ نهروان
4- شجاعت و قدرت روحی امام (ع) در مبارزات سیاسی با معاویه
5- شجاعت و قدرت روحی امام (ع) در مبارزات سیاسی با یزید تا عاشورا و شهادت. (دشتی، 1381، ص 463)
عمرسعد پس از آن كه با لشكریان فراوان در كربلا، امام حسین (ع) را در محاصره خود قرار داد پیكی به طرف آن حضرت فرستاد كه نامه ابنزیاد را آورده و از امام میخواست تا پاسخی به نامه ابنزیاد بدهد. امام (ع) قاطعانه جواب داد: «لا اجیب ابن زیاد بذلك ابداً، فهل هو الا الموت، فمرحبابه» (هرگز جواب نامه ابنزیاد را نمیدهم، مگر سرانجام مرگ نیست، پس درود بر مرگ) (دشتی، 1381، ص 434)
در منزل «ذوحسم» پس از این كه سخنان زیادی بین آن حضرت و حرّ بن یزید ریاحی ردّ و بدل شد. امام (ع) فرمودند: «یا حرّ كأنك تخبرنی أنی مقتول» (گویا به من خبر میدهی كه مرا خواهند كشت). حرّ گفت: آری شك ندارم كه بنیامیه قصد جان شما را دارند، حسین به همانجا كه آمدی بازگردد. امام (ع) فرمود:
«افبالموت تخوّفنی و هل یعد و بكم الخطب ان تقتلونی و سأقول كما قال اخوالاوس لابن عمه»
(آیا مرا از مرگ میترسانی؟ و آیا كار دیگری جز قتل من دارید؟ و من در جواب شما چونانكه برادر أوسی برای پسرعموی خود سرود میگویم:)
سأمضی و ما بالموت عار علی الفتی اذا ما نوی خیراً و جاهد مسلماً
(من به راه خود خواهم رفت و مرگ برای جوانمرد عار نیست اگر نیست او خیر باشد و در حالی كه مسلمان است جهاد كند).
اقدم نفسی لا ارید بقاء ها لتلقی خمسیاً فی الوغاء عرمرما
(من جان خود را فدا میكنم و نمیخواهم در دنیا بماند، تا این كه در میدان جنگ با سپاهی انبوه ملاقات كند) (دشتی، 1381، ص 454)
سپس فرمود: «لیس شأنی شأن من یخاف الموت، ما اهون الموت علی سبیل نیل العز و احیاء الحق لیس الموت فی سبیل العزّ الاحیاه خالده و لیست الحیاه مع الذل الا الموت الذی لاحیاه معه».
(شأن من این نیست كه از مرگ بترسم، چه آسان است مرگ در راه بدست آوردن عزت و زنده كردن حق، مرگ در راه حق چیزی نیست جز زندگی جاویدان و زندگی با ذلت چیزی نیست جز مرگ پایدار). (دشتی، 1381، ص 455)
شجاعت
روای گفت: به خدا سوگند هرگز دل شكستهای را ندیدهام كه پسر، اهل بیت و یارانش كشته شده باشد و او این گونه محكم، بدون ترس، با آرامش خاطر و با جرأت باشد. سوگند به خدا تاكنون هیچ كس را مانند او ندیدهام. پیادگان همچون بز مادهای كه گرگ به آنها حمله كرده است از راست و چپ او عقب مینشستند. (جودكی، 1377، ص 115)
شجاعت
عقاد نه تنها او را شجاع بلكه معدن شجاعت و سرچشمه آن میداند او میگوید: شجاعت حسین (ع) وصفی است كه از شخص حسین (ع) وجود آن شگفتی ندارد زیرا ظهور شجاعت از او مثل ظهور طلا از معدن است. (ورناصری، امام حسین (ع)) (خورشید شجاعت، 1381، ص 311)
قدرشناسی
1- قدردانی از خانواده عبدالله عمیر:
آنگاه كه همسر عبدالله بن عمیر به شوهرش میگفت: از خاندان پیامبر دفاع كن. امام حسین (ع) به وی فرمود: «جزیتم من اهل بیت خیراً، ارجعی رحمك الله الی النساء فاجلسی معهنّ فانه لیس علی النساء قتال» (در راه حمایت از اهل بیت من به پاداش نیك نائل شوید، خدا رحمتت كند به سوی خیمهها برگرد كه بر زنان جهاد واجب نیست.) (دشتی، 1381، ص 196)
2- قدرشناسی از ام وهب:
«ارجعی یا ام وهب، انت و ابنك مع رسول الله فان الجهاد مرفوع عن النساء لا یقطع الله رجاك یا امّ وهب» (ای ام وهب برگردد كه جهاد بر زنان نیست تو و فرزندت وهب با جد من محمد مصطفی در بهشت جای داردید ای مادر وهب خدا امید تو را ناامید نكند). (سید ابن طاووس، ص 63) (جودكی، 1377 ص 88) (دشتی، 1381، ص 197)
3- قدرشناسی از حرّ:
امام (ع) در حالی كه بر بالین حر علیه الرحمه با دستان مبارك، صورت او را نوازش میكرد فرمود: «بخّ بخّ لك یا حر انت حرّ كما سمیت فی الدنیا و الاخره ان شاء الله» (مبارك باد، مبارك باد! ای حر تو آزاد مردی چنانكه در دنیا و آخرت حر خوانده شدی.) (دشتی، 1381، ص 197)
4- قدردانی از خنطله بن أسعد:
در گرما گرم جنگ در روز عاشورا حنظله در كنار امام حسین (ع) ایستاد و بر سر كوفیان فریاد زد و گفت: شما را از عذاب الهی میترسانم. شما را از محاكمه روز قیامت میترسانم. ...
امام از او تشكر كرد و فرمود: «یابن اسعد رحمك الله .... رح الی خیر من الدنیا و ما فیهما و الی ملك لایبلی» (ای پسر اسعد، خدا تو را حمت كند ... برو به طرف آنچه كه از دنیا و مافیها برتر استن برو به سوی ملك و سیادت جاودانگی). (دشتی، 1381، ص 514)
عفو و گذشت
راوی گوید: ... حر عرضه داشت: به خدا قسم اگر میدانستم پینشهادهای تو را قبول نمیكنند هرگز پا در ركاب نمیگذاشتم و اكنون برای توبه به سوی تو آمدهام و با جان خویش تو را یاری میكنم تا در مقابلت بمیرم، آیا این توبه قبول است؟ حسین (ع) گفت: بله خدا توبه تو را میپذیرد و تو را میبخشد، نامت چیست؟ گفت: من حرّبن یزید هستم. حسین (ع) گفت: تو حرّی آنچنان كه مادرت تو را نامید. انشاء الله در دنیا وآخرت آزاده خواهی بود. از اسب پایین بیا. حرّ گفت: اگر من جزء سواركارانت باشم بهتر از این است كه جزء پیادگانت باشم. بر اسبم مدتی با ایشان میجنگم و سرانجام كـارم پایین آمدن خواهد بـود. حسین (ع) گفت: خـدایت رحـمت كنـد هر چه در نظر داری انجام بده. (جودكی، 1377، ص 86)
نتیجه
فضایل و كمالات امام حسین بنعلی (ع) نه برای بشریت به طور كامل قابل درك است و نه قابل شمارش زیرا آنچه در قول یا فعل آن بزرگوار ظاهر گشته بازتاب اندكی از روح بینهایت وی و اندیشه بیانتهای اوست كه متناسب با شرایط محدود زمان و مكان و درك و دریافت اندك اطرافیان جلوهگر شده است.
آنچه در این مخصتر گذشت تلاش ناچیزی در راه شناخت گوشههایی از مكارم اخلاقی و فضایل انسانی بیحد و حصر آن بزرگمرد تاریخ بشر بود از دنیایی كه انسانیت انسان در آن گم گشته و كوشش مكاتب بشری نیز در معرفی الگوی تمام عیار انسانی ره به جایی نبرده است. باشد كه حس كمالجویی انسان امروز را كه داعیه جهانی شدن را در سر میپروراند ارضاء و اقناع نماید زیرا آنچه را كه امام (ع) به منصه ظهو رساند تلاش بیوقفهای بود برای تثبیت كرامت و ارجمندی انسان در حساسترین و سختترین شرایط، كه نه تنها نسبت به روزگار خویش بلكه نسبت به عصرها و نسلهای آینده نیز پیشرو و مترقی است و اگر انسانها از هر دین و آیینی به دور از جهل و تعصب به دنبال انسانیت گمشده خویش باشند قطعاً مصادیق و جلوههای تابناك آن را در وجود حسین ابن علی (ع) خواهند یافت و بر ماست كه این حقایق والا و ارزشمند را به جهانیان معرفی نماییم.
برچسب ها: imam hosein، ادیان الهی، آموزش و پرورش،
ولی در میدان های گرانشی بسیار قوی ، مقدار انحنا ممكن است قابل توجه باشد. تعدادی از رویدادهایی كه اخیرا در فضا مشاهده شده اند، نشان می دهند كه احتمال تمركز مقادیر جرم در بخش های كوچكی از فضا وجود دارد. اگر ماده ای با جرم معین به اندازه ای متراكم شود كه به حجم كوچكی تبدیل گردد و آن حجم برای چنین مادهای بحرانی باشد، ماده تحت تاثیر گرانش خود شروع به انقباض می نماید. با انقباض بیشتر ماده ، فاجعه گرانشی گسترش مییابد و آنچه كه فرو ریختن گرانشی نامیده می شود، آغاز می گردد. تمركز ماده در این فرآیند افزایش می یابد و طبق نظریه نسبیت ، انحنای فضا نیز به تدریج بیشتر می گردد.
سرانجام لحظه ای فرا می رسد كه هیچ پرتوئی از نور ، ذره و نشانه فیزیكی دیگر نمی تواند از این قسمت كه دچار فروریختن جرم شده ، خارج گردد. این جسم به عنوان سیاهچاله شناخته شده است. شعاع جسم در حال فرو ریختن كه به یك سیاهچاله تبدیل می گردد، شعاع گرانشی نامیده می شود. این شعاع برای جرم خورشید سه كیلومتر و برای جرم زمین 9/0 سانتی متر است.


برای توضیح تمام پدیده هایی كه مربوط به سیاهچاله می شوند، فرضیه عام نسبیت لازم می باشد. بر اساس این نظریه ، گذشت زمان در میدان گرانشی قوی آهسته می باشد. برای ناظری كه در خارج سیاهچاله قرار دارد، افتادن یك جسم به درون سیاهچاله مدت طولانی متوقف می گردد. در چنین حالتی ناظر فرضی در ارتبط با عمل انقباض واقعا تصویر كاملا متفاوتی را مشاهده خواهد نمود. ناظر در حالی كه در ظرف مدت محدودی به شعاع گرانشی می رسد، سقوطش ادامه می یابد، تا آنكه به مركز سیاهچاله برسد. ماده در حال فروریختن ، پس از گذشتن از شعاع گرانش به انقباض ادامه می دهد. طبق اختر فیزیك نظری جدید ممكن است سیاهچاله ها مرحله پایانی زندگی ستارگان جسیم باشند. مادامی كه یك منبع انرژی در ناحیه مركزی ستاره فعالیت می نماید، درجات حرارت بالا باعث انبساط گاز و جدا شدن لایه های بالائی آن می شود. در عین حال ، نیروی گرانشی عظیم ستاره این لایه ها را به سوی مركز می كشاند. پس از آن كه سوخت تامین كننده واكنشهای هستهای به مصرف رسید، درجه حرارت در ناحیه مركزی ستاره به تدریج پایین می آید. در این مرحله تعادل ستاره به هم می خورد و ستاره تحت تاثیر نیروی گرانشی خود منقبض می گردد. تكامل و تغییر بیشتر آن به جرمش بستگی دارد. طبق محاسبات اگر جرم ستاره سه تا پنج برابر جرم خورشید باشد، مرحله پایانی انقباض آن ممكن است باعث فروریختن گرانشی و تشكیل سیاهچاله گردد
برچسب ها: سیاهچاله چیست، آموزش و پرورش بهارستان 2، نیروی آموزشی، گروه های اموزشی منطقه، شهرستان های استان تهران، سرگروه فیزیک بهارستان فیزیک،
جهت مطالعه طرح درس های استاندارد روزانه و سالانه کتب شیمی متوسطه کلیک کنید.
موضوعات مرتبط: طرح درس شیمی
علیرضا قزوه
دلم دریاچه ی غم شد دوباره
قد آیینه ها خم شد دوباره
صدای سنج و دمام اومد از دور
بخون ای دل محرم شد دوباره***
بخون ای دل که دشتستون صدا شه
کمی فایز بخون دردم دوا شه
ملایک نوحه خوانان حسینند
بخون والله خدا هم از خداشه
ادامه مطلب
برچسب ها: moharam، amadegi defaei، آمادگی دفاعی، اشعار عاشورایی محرم، گروه درسی آمادگی دفاعی بهارستان 2 شهرستان های استان تهران،
مناطق بهارستان 1و2 - فشافویه (حسن آباد) - اسلامشهر - رباط کریم - چهاردانگه در سال تحصیلی 95 - 94 در زمینه فعالیت های گروههای آموزشی در رشته طراخی دوخت در خدمت همکاران خواهیم بود.با سپاس "مریم عسکری آرام"
قابل توجه دبیران محترم دوره اول متوسطه
لینک دریافت متن کتب درسی جدیدالتالیف (بصورت فصل به فصل) جهت استفاده دبیران محترم به شرح ذیل اعلام می گردد. شایان ذکر است کتب راهنمای تدریس نیز از سایت دفتر تالیف کتب درسی قابل دریافت می باشد.
http://www.chap.sch.ir/books/3705
http://www.chap.sch.ir/books/3583
http://www.chap.sch.ir/books/3679
http://www.chap.sch.ir/books/3698
http://www.chap.sch.ir/books/3697
تعلیمات ادیان (ویژه اقلیتهای مذهبی):
http://www.chap.sch.ir/books/3391
http://www.chap.sch.ir/books/3704
http://www.chap.sch.ir/books/3696
http://www.chap.sch.ir/books/3650
http://www.chap.sch.ir/books/3678
http://www.chap.sch.ir/books/3680
http://www.chap.sch.ir/books/3695
http://www.chap.sch.ir/books/3593
http://www.chap.sch.ir/books/3811
http://www.chap.sch.ir/books/3528
http://www.chap.sch.ir/books/3702
راهنمای پودمان الگوریتم کاروفناوری پایه نهم:
http://cms.medu.ir/IranEduThms/theme2/cntntpge.php?pgid=31&rcid=62
طبقه بندی: مدیران اجرایی،
برچسب ها: بهارستان 2، گروه های آموزشی، دانلود کتاب های درسی، دانلود فایل کتب درسی، آموزش و پرورش، گروههای آموزشی،
( کشف هندسه و خلق محاسبات پویا و جذاب ریاضی، ارائه شده و در آنجا ماشین حسابهای گرافیکی نیز معرفی شده است.) وقتی این سایت را باز کنید، سمت چپ صفحه اول گزینه Down load را باز کنید به مطلب هندسه دسترسی پیدا می کنید.
وقتی این سایت را باز کنید، سمت چپ صفحه اول گزینه Down load را باز کنید به مطلب هندسه دسترسی پیدا می کنید.
نرمافزار مشهور میپِل یا سامانهٔ رایانهای جبری میپِل یکی از نرمافزارهای مهم ریاضی است.نام آن به معنی درخت افرا (درختی شبیه چنار) است که عکس برگ آن بر پرچم کانادا وجود دارد. دلیل این نامگذارینوشتهشدن این نرمافزار در دانشگاههای کانادا خصوصاً واترلو است. میپل نرمافزاری بسیار قوی در زمینهٔ ریاضی است که کار عملی ۱۰۰ دانشجو بوده است. توانایی این نرمافزاردر کارهای ریاضی فوق العاده است.از دیگر خصوصیات این نرم افزار راهنمای بسیار قوی آن است که کار کردن با این نرمافزار را بسیار راحت میکند. جدیدترین نگارش این نرمافزار ، نگارش ۱۱ است که در تمام زمینههای ریاضی از جمله جبر خطی و ریاضیات گسسته و حسابان و حتی ریاضیات مقدماتی برای دانشآموزاندبیرستانی میتواند مفید واقع شود. دریافت فایل آموزش نرم افزار (ترجمه فارسی) ا معرفی نرم افزار متمتیکا یک نرمافزار جبری بسیار رایج، پدیدآوردهشده توسط شرکت ولفرم ریسرچ است که اکثر توابع نرمافزاری موردنیاز در ریاضی و علوم طبیعی را در اختیار استفادهکنندگان آن قرار میدهد : مهمترین قابلیتهای این نرمافزار عبارتند از (Computer algebra system) یک سامانه رایانهای جبری برای بررسی نمادین معادلهها(Numerical software) یک نرمافزار عددی برای حل عددی معادلهها(Visualization) توابع ترسیمی و تجسمی برای رسم نمودارهایک زبان برنامهنویسی برنامهنویس و تاسیس کننده شرکت بزرگ ولفرم ، « استیفن ولفرم » به همراه تیم خود کار تولید متمتیکا را در سال ۱۹۸۶ آغاز کرد و اولین نسخه آن را سال ۱۹۸۸ بیرون داد. متمتیکا در نوع خود بی نظیر است .(دریافت راهنمای استفاده از متمتیکا) منبع: http://math-dept.talif.sch.ir/ |